خانه‌مان را به آن‌ها دادیم !

یک روز آمد و گفت خانه‌مان را باید عوض کنیم. یکی از پرسنل نیروی هوایی را دیده بود که با هشت تا بچه در یک خانه دو اتاقه زندگی می‌کنند و نمی‌شد ما با دو بچه در این خانه نسبتا بزرگ زندگی کنیم. آدرس خانه را به آن آقا داده بود و رفته بود. آن آقا بعد از این که فهمید فرمانده پایگاه می‌خواهد خانه‌اش را به او بدهد کلی اصرار کرد که نه ! ولی با پافشاری عباس قبول کرد و خانه‌مان را به آن‌ها دادیم. با این مهربانی و مظلومیتش، فرمانده قاطعی بود. وقتی جدی می‌شد باورت نمی‌شد که این همین عباس است.

( روایتی از همسر شهید امیر سرلشگر عباس بابایی )



:: برچسب‌ها: روایت , داستان , حدیث , اخلاقی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
امیر شهر مدائن

امیر شهر مدائن بود. روزی مردی از اهل شام که کاه با خود حمل می کرد، به مدائن رسید. نگاه خسته اش را به این سو و آن سو گرداند تا شاید کسی را بیابد که بار کاه را بردارد. وقتی او را دید، صدا زد و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد و بر سر گذاشت و به سوی خانه مرد به راه افتاد.در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که برای آن مرد کاه حمل می کند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ می دانی این که بار تو را بر دوش دارد سلمان است؟!رنگ از روی مرد پرید، بی درنگ جستی زد تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال از امیر عذر خواست و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کردی؟ و بار را در چنگ گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا کاه ها را به خانه ات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت. آن‌گاه فرمود: « در این حمل بار سه ویژگی وجود دارد و به همین سبب من این بار را برایت حمل کردم. نخست اینکه کبر را از من دور می‌کند دوم اینکه یکی از مسلمانان را در مورد حاجتی که داشته یاری کرده‌ام و سوم اینکه اگر من این بار را برایت نمی‌آوردم، ممکن بود فرد دیگری که از من ضعیف‌تر است، ناگزیر شود این بار را حمل کند».

[ به نقل از قصص الاخلاق]

 



:: برچسب‌ها: روایت , داستان , حدیث , اخلاقی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
اُنظروا الی عَبدی !

وقتی جوان برای نماز شب بلند می شود ؛ اما خوابش می آید و سرش به این طرف و آن طرف می رود، چانه اش پایین می افتد، پروردگار درهای آسمان را باز می کند و خطاب به ملائکه می فرماید« انظروا الی عبدی. یعنی به بنده من نگاه کنید ! » خداوند علی اعلی افتخار می کند که ، ببینید این بنده من کاری را که بر او واجب نکرده ام چگونه به جا می آورد. پروردگار می فرماید به او سه چیز مرحمت می کنم: اول اینکه موفق به توبه اش می کنم.موفق به توبه نصوح و قاطعش می کنم.دوم اینکه گناهانش را می آمرزم و سوم اینکه رزق وسیعی نصیبش می کنم.

(فرازی از سخنان آیت الله حق شناس - ره)

 



:: برچسب‌ها: روایت , داستان , حدیث , اخلاقی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
خودتان را پیدا کنید !

  خودتان را پیدا کنید به دنبال خودتان بگردید. مثل کسی که انگشتر طلا یا عقیقش در میان آشغال ها گم شده و او آنقدر به دنبال آن می گردد تا آن را پیدا می کند. پس شما هم بگردید و خودتان را پیدا کنید. جواهرید شماها ، بخصوص شما جوانها ؛ در روایت آمده « تعجبم از کسی که به دنبال گمشده هایش می گردد تا آن را بیابد ولی به دنبال خودش نمی گردد.»

[ فرازی از سخنان آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) ]

 



:: برچسب‌ها: روایت , داستان , حدیث , اخلاقی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
چرا کاری نمی کنید که همیشه خودتان را پیش آن حضرت ببیند؟ !

چیزی که باعث شرمندگی و خجالت زدگی ما می شود این است که امام زمان(عج) همه چیز را می داند و همه چیز را می شنود. معصومین(ع) «عین الله الناظرة و اُذُنُ الله السامعه » [ یعنی چشم بینا و گوش شنوای خداوند] هستند. اگر حرفی زده می شود حتی قبل از آنکه دیگران و کسانی که در مجلس هستند، بشنوند، آنها می شنوند. چرا کاری نمی کنید که همیشه خودتان را پیش آن حضرت ببیند؟ [اگر] ما او را نمی بینیم، او که ما را می بیند. پس چرا این قدر دوریم؟ آیا نباید توجه داشته باشیم که ما رئیسی داریم که بر احوال ما ناظر است؟ وای بر احوال ما اگر در کارهایمان او را ناظر نبینیم و یا او را در همه جا ناظر ندانیم! با وجود اعتقاد به داشتن رئیسی که «عین الله الناظر» است آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم یا خود را پنهان کنیم؟ چه پاسخی خواهیم داد؟

[ نشریه موعود ، آذر 87 ، شماره 94 ]



:: برچسب‌ها: روایت , داستان , حدیث , اخلاقی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
حُسنِ خُلق

فیِ الکافیِ، عن الصادق (علیه السلام) قال لحُمران بن أعینِ: ... و لا عَیشَ أهنأَ من حُسن الخُلق،. [ الشافی، صفحه 851]

هیچ زندگی‌ای گواراتر از آن زندگی‌ای که با حسن خلق همراه باشد، نیست؛ وجهش هم علی الظاهر این است که انسانی که دارای خوش اخلاقی با مردم، تواضع با مردم، رفتارگرم و خوش آیند با مردم است، زندگی برای او آسان و شیرین است؛ چون در محیط اجتماعی، ارتباطات و برخوردها متقابل و متبادل است. شما اگر در مقابل دیگرانِ تواضع کنید، دیگران با این چشم به شما نگاه می کنند که: انسانِ متواضعی است. اگر تکبر بورزید، با این چشم نگاه می کنند که: انسان متکبّری است. معلوم است که همۀ آدمهای عالم از انسان متواضع بیشتر خوششان می آید تا انسان متکبّر. کسی که از او خیر می تَراود، از او متانت و وقار، صبر و سکینۀ در امور، در تلاطم‌ها به چشم می‌آید و از این قبیل، طبعا در چشم مردم، انسانِ محترم و مبارکی است، در نتیجه زندگی برای چنین انسانی، زندگیِ گوارایی خواهد شد.

شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... امام خامنه ای (مدظله العالی) - ‏ 31/ 2/ 1392

 



:: برچسب‌ها: روایت , داستان , حدیث , اخلاقی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
پرنده خیال ، مرغی است بس پرواز کن !

بدان که اوّل شرط از برای مجاهد که می تواند منشأ غلبه بر شیطان و جنودش شود، حفظ پرنده خیال است؛ چون که این خیال، مرغی است بس پرواز کن که در هر آنی به شاخی خود را می آویزد، و این، موجب بسی از بدبختی هاست. و خیال، یکی از دستاویزهای شیطان است که انسان را به واسطة آن، بیچاره کرده به شقاوت دعوت می کند. انسان مجاهد که در صدد اصلاح خود برآمده و می خواهد باطن را صفایی دهد و از جنود ابلیس آن را خالی کند، باید زمام خیال را در دست گیرد و نگذارد هر جا می خواهد پرواز کند، و مانع شود از این که خیال های فاسد باطل برای او پیش آید؛ از قبیل خیال معاصی و شیطنت. همیشه خیال خود را متوجه امور شریفه کند. (مرحوم آيت الله کشميري براي نفي خواطر و درمان حديث نفس ذکر” لا اله الا الله “را سفارش مي کرد.)

 [ اربعین حدیث، حضرت امام خمینی، ص 17 ]

 



:: برچسب‌ها: روایت , داستان , حدیث , اخلاقی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
چه کسی نقشه اشغال موصل را در اختیار داعش قرار داد؟

اشاره:‌ تروریسم و بر اساس تعبیری که رسانه های غربی از آن یاد می کنند ، تروریسم اسلامی این روزها به یکی از شاخصه ها و مشکلات محوری منطقه خاور میانه تبدیل شده است .

امروز کمتر کشور عربی است که از این معضل رنج نبرد ، در حالیکه به راحتی می توان حضور سازمان های اطلاعاتی کشورهای مسلمان وغیر مسلمان را در سامان دهی و ترسیم خطوط کلی فعالیت های این گروه ها را مشاهده و لمس کرد.

گرچه دیرینه این فعالیت ها به دهه هفتاد از قرن گذشته میلادی باز می گردد اما برهه کنونی را باید نقطه اوج یا حداقل بالاترین اوج گیری این فعالیت ها از تاریخ شکل گیری گروه های سلفی تکفیری توصیف کرد.



:: برچسب‌ها: داعش , اخباروخبر , تروریسم , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : سه شنبه 18 شهريور 1393
مصاحبه رهبر معظم انقلاب پیش از عزیمت به بیمارستان؛

رهبر معظم انقلاب صبح امروز تحت عمل جراحی قرار گرفتند/ بحمدالله عمل با موفقیت به پایان رسید

 

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه‌ی عزیمت به بیمارستان برای انجام عمل جراحی، در پاسخ به واحد مرکزی خبر گفتند: من یک عمل جراحی دارم و اکنون عازم بیمارستان هستم.
ایشان افزودند: البته جای نگرانی نیست. این به معنای آن نیست که مردم دعا نکنند لیکن ان شاءالله جای نگرانی نیست و یک عمل خیلی معمولی و عادی است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در پایان خاطرنشان کردند: ان شاءالله لطف خدای متعال شامل خواهد شد و کارها بخوبی پیش خواهد رفت.
لازم به ذکر است: رهبر معظم انقلاب اسلامی به دلیل عارضه پروستات صبح امروز (دوشنبه) در یکی از بیمارستانهای دولتی، تحت عمل جراحی قرار گرفتند که بحمدالله این عمل با موفقیت به پایان رسید.



:: برچسب‌ها: عمل جراحی رهبر , رهبری , خبر ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : دو شنبه 17 شهريور 1393
نقطه شروع ناخالصی

خیلی ها باور نمی کردند فرمانده توپخانه سپاه این قدر کم حقوق می گیره ؛ وقتی هم که خواستند حقوقش را زیاد کنند عصبانی شد و نذاشت ، توی جلسه ای بهش یه تلویزیون هدیه دادند اما قبول نکرد گفتند : این هدیه رو به همه فرماندهان دادند چرا نمی گیری؟! گفت : ناخالصی عمل یه نقطه شروع داره ممکنه قبول این هدیه نقطه شروع ناخالصی زندگی ام باشه ، نمی خوام ذرّه ای نا خالصی توی عملم باشه من با خدا معامله کرده ام ، هدیه رو هم از خودش می گیرم .

( خاطره ای از سردار شهید حسن شفیع زاده ، کتاب حکایت فرزندان فاطمه ، جلد1 ، ص 40 )

 



:: برچسب‌ها: روایت , داستان , حدیث , اخلاقی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : یک شنبه 16 شهريور 1393